×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

false
true
true

در نوشتار زیر سعی شده با تشریح وضعیت تولید داخلی به اهمیت نامگذاری امسال به سال تولید ملی اشاره شود.

تنها راه برای مبارزه با تحریم رونق تولید داخلی است. چرا که تحریم به دنبال از بین بردن تولید داخلی می باشد و این جای بسیار خوشحالی است که شعار امسال حمایت از تولید داخلی و سرمایه گذاری داخلی شده است.
متاسفانه یکی از نقطه ضعف هایی که سیاست های اقتصادی گذشته داشته است، در نظر نگرفتن یک نکته ی اساسی بوده است، و آن نکته این است که هدف اصلی فراموش می شود.
در اقتصاد ایران انواع و اقسام مسائل مختلفی وجود دارد که در مواجه با آنها راه حل هایی اتخاذ می شود، راه حل هایی که ممکن است اقتصاد ایران را از هدف اصلی دور کند.
بنابراین هدف گذاری امری بسیار مهم است، این که هدف چه باشد، و آن را چه انتخاب کنیم، مهم ترین امری است که در اقتصاد ایران باید صورت بگیرد که خوشبختانه صورت گرفته است.
قدم بعد انتخاب درست ابزار برای رسیدن به هدف است. ابزار درست برای رسیدن به هدف درست، اقتصاد ایران را از جمله مسائل مختلفی که در آن قرار گرفته است، نجات می دهد.
برای این که اهمیت انتخاب هدف درست در اقتصاد ایران برای خوانندگان گرامی تبیین شود، نگاهی کوتاه به آنچه در اقتصاد سال 90 گذشته است می اندازیم.
در سال 90 زمانی که هدف گذاری را مبارزه با سفته بازی قرار دادیم، تولید را با شوک افزایش 11 درصدی نرخ ارز قرار مواجه کردیم، درواقع برای مبارزه با سفته بازی نرخ بهره را نیز افزایش دادیم که این نیز هم چون شوکی بر بخش های تولیدی بوده است؛ یا این که برای کاهش مصرف بنزین، قمیت های انرژی را افزایش داده ایم. افزایش مصرف بنزین و یا افزایش فعالیت های دلالی و سفته بازی همه به دلیل فراموش کردن هدف اصلی و تحقق آن از طریق روش درست است. از هزینه فرصت های عدم تمرکز بر هدف اصلی این است که روز به روز از هدف اصلی دور و دورتر می شویم.
رونق تولید دو نوع ابزار دارد. ابزار اول این است که از تکنولوژی و دانش خارجی ها استفاده کنیم و راه دوم این است که از تکنولوژِی و دانش بومی استفاده کنیم
حال چه می شود که این گونه مسائل ( سفته بازی، ناکارآمدی و غیره) در اقتصاد ایران ظهور پیدا می کند و عاملی میشود که هدف اصلی را گم کنیم؟
علت آن است که زمانی که به هدف درست که همان رونق تولید بود، فکر می کردیم، از راه نادرست و حمایت های ناقص بهره می جستیم و این دلیل شد که بعد از مشکلاتی که تولید کم بازده و زیان ده برای ما به ارمغان می آورد، هدف اصلی را گم کرده و در پی کاهش مصرف و مبارزه با سفته بازی و غیره، تولید را قربانی سیاست های سفته باز کش نماییم.
از آنجا که در اقتصاد ایران مولد کشی، عامل نامولد پروری است، امروز در اقتصاد ایران سفته بازی نه تنها کاهش نیافته است بلکه بیم آن نیز می رود که بازار مسکن نیز از دیگر گزینه های سفته بازان برای سفته بازی قرار گیرد، امری که چشم انداز صعودی افزایش قیمت مسکن و اجاره بها و رهن تایید ی بر خطر حضور سفته بازان در این حیطه می باشد.
مساله این است که اگر در اقتصاد ایران هدف را گم کنیم و ابزار درست برای رسیدن به آن را پیاده نکنیم، روز به روز با مسائل و مشکلاتی رو به رو می شویم که ناچار در مواجه با آنها سردر گم شده و به صورت افراطی داشته های خود را بیش از پیش از دست می دهیم.

سرمایه های انسانی که امروز در اقتصاد ایران موجود است، بزرگترین سرمایه ای است که می توان با تمرکز بر آنها برای رسیدن به هدف اصلی که همان رونق تولید است، رسید.
رونق تولید دو نوع ابزار دارد. ابزار اول این است که از تکنولوژی و دانش خارجی ها استفاده کنیم و راه دوم این است که از تکنولوژِی و دانش بومی استفاده کنیم. در مسیر اول آنچه تنها نیاز است، نقدینگی می باشد ولی در راه دوم یا روش دوم برای رسیدن به همان هدف، نقدینگی یکی از مجموعه حمایت هایی است که دولت انجام می دهد. به بیان دیگر سرمایه گذاری در امر تحقیق و توسعه به صورت منظم و پایدار یکی از مهم ترین اقدامات دولت توسعه گرا است که در کنار نقدینگی برای حمایت از تولید و رونق در روش دوم انجام می دهد .
تفاوت روش اول و روش دوم در این است که در روش اول این جامعه و دولت است که باید تولید را به جلو هل دهد ولی در روش دوم این تولید است که جامعه را به جلو هل می دهد چرا که بر پایه سرمایه های انسانی و اجتماعی شکل گرفته و خلق پول را تابع خود می کند نه این که خود را تابع پول کند.
حال از آنجا که دولت روش نادرست را برای رونق تولید انتخاب کرده است، با کسری بودجه مواجه شده و این کسری بودجه در کنار عوامل دیگری سبب شده است، هدف اصلی را به علت روش نادرست ای که برای رسیدن به آن انتخاب شده است، فدا شود.
پایین بودن بهره وری، عدم مواجهه با صرفه های ناشی از مقیاس، تشدید وابستگی به کالاهای سرمایه ای و نفت برای کسب ارز و مهم تر از آن، عدم استفاده از سرمایه های انسانی از جمله عوامل محدود کننده رشد تولید در اقتصاد ایران به علت انتخاب روش نادرست حمایتی می باشد.
این روش از آنجا نادرست خوانده می شود، که ناقص بوده است، به این معنا که تنها به نقدینگی حاصل از فروش ارز متکی بوده است و این گونه نبوده است که نقدینگی در خدمت توسعه سرمایه های انسانی و تبدیل آن به سرمایه اجتماعی باشد و از این راه منجر به رونق تولید گردیم.
اگر در اقتصاد ایران هدف را گم کنیم و ابزار درست برای رسیدن به آن را پیاده نکنیم، روز به روز با مسائل و مشکلاتی رو به رو می شویم که ناچار در مواجه با آنها سردر گم شده و به صورت افراطی داشته های خود را بیش از پیش از دست می دهیم
در هر حال گم کردن هدف اصلی به علت روش نادرست مربوط به آن سبب شده است، که هدف های دیگر ای در اقتصاد ایران در سال 90 گماشته شود، هدف هایی که سبب شده است برای تحقق آنها، به هدف اصلی ضربه بزنیم. که از جمله این هدف ها مبارزه با سفته بازی و کاهش نقدینگی و غیره از طریق تزریق شوک به بخش های تولیدی بوده است. اشتباه نشود، هدف قرار دادن مبارزه با سفته بازی خوب است ولی نباید از راه ضربه زدن به تولید و افزایش نرخ ارز در صدد رسیدن به این هدف باشیم چرا که همان طور که گفته شد ضربه به تولید به مثابه حمایت از فعالیت های غیر تولیدی می باشد. و رکود تورمی حاصل از ضربه به تولید، دلالان و وارد کنند گان و سفته بازان را بیش از پبش فربه تر خواهد کرد.
لذا هدف اگر مبارزه با سفته بازی شد باید در راستای تحقق هدف اصلی تعریف گردد. یعنی از بین بردن سفته بازی برای رونق تولید. به این معنا که مبارزه با سفته بازی روشی برای رونق تولید قلمداد گردد. ولی از آنجا که مبارزه با سفته بازی نتیجه ی حمایت های نادرست و ناقص بوده است، باید اول از همه این حمایت ها را کامل کرد و در جهت تشدید هزینه های تولید کننده گام بر نداشت. انجام این اقدام به صورت طبیعی سفته بازی را کاهش خواهد داد چرا که به میزانی که به سمت کاهش رکود تورمی برویم، انگیزه های فعالیت های غیر تولیدی و ضد تولیدی را کاهش داده ایم.

لذا مبارزه با سفته باز ی را در قالب رونق تولید خواهیم دید و اجازه افزایش نرخ ارز و بهره را نخواهیم داد. افزایش نرخ بهره به علت تشدید رکود تورمی به فعالیت های ضد تولیدی و غیر تولیدی مجوز فعالیت بیشتر می دهد و این جاست که در عین آنکه می خواستیم نقدینگی را کاهش دهیم، نقدینگی های حاصل از فعالیت های انگلی را افزایش داده ایم و از سویی از تحقق هدف اصلی نیز بیش از پیش عقب افتاده ایم.
نکته ی آخری که برای پیشروی در هدف رونق تولید داخلی باید در نظر گرفت، تحریم و سودهای فراوانی است که وارد کنندگان و دلالان از رکود تورمی می برند.
دولت امروز، کسری بودجه دارد و از سویی به دنبال دادن گوشت و مرغ و میوه به مردم می باشد. حال می تواند دو راه را دنبال کند، یا باید از طریق حمایت از تولید داخلی و صرف هزینه هایی برای خود، گوشت و مرغ را به دست مردم برساند، یا اینکه هم گوشت و مرغ و میوه به مردم بدهد و هم درآمد کسب کند. از سویی اقتصاد ایران در ازای صادرات نفت، درآمد ارزی دریافت نمی کند. به عنوان مثال کشور چین تاکنون 25 میلیارد دلار ارز نفتی ایران را در بانک های خود نگه داشته است و از طریق صادر کردن کالاهایی که خود دوست دارد، به پرداخت بدهی خود می پردازد. بنابراین امکان واردات از دو علت خیلی قوی امکان تقویت بیش از پیش دارد، یک به علت کسری بودجه دولت و دیگری به علت تحریم. و همان طور که همه خوب میدانند، عدم حمایت از تولید داخلی در کنار واردات گسترده ریشه تولید داخلی را خواهد سوزاند و این دقیقا همان چیزی است که تحریم به دنبال آن است.
هدف قرار دادن مبارزه با سفته بازی خوب است ولی نباید از راه ضربه زدن به تولید و افزایش نرخ ارز در صدد رسیدن به این هدف باشیم
بنابراین در چنین شرایطی باید به واردات کالاهایی در ازای صادرات نفت پرداخت که نیاز تولید داخلی برای تولید بیشتر می باشد و از سویی باید با حمایت های نقدی از تولید، هزینه های واردات گران تولید را جبران کرد( چرا که تحریم نزدیک به 40 درصد واردات را گران کرده است) و در کنار حمایت های نقدی باید به انباشت سرمایه های انسانی و تبدیل آن به سرمایه های اجتماعی برای خلق ایده و نوآوری دست زد. که تحقیق و توسعه از مهم ترین اقدامات در این حیطه می باشد که می تواند تولید وابسته به کالاهای سرمایه ای را از وابستگی نجات دهد و نتیجه این شود که این خود باشیم که تولید را در دست خود گرفته ایم. چرا که اگر تولید در دست خود ما نباشد، برای توسعه و اصلاح همواره به خارجیان نیازمند خواهیم بود به این معنا که اگر بخواهیم بازدهی سرمایه را افزایش دهیم باید به واردات بیشتر دست بزنیم، اگر بخواهیم تولید را افزایش دهیم باید بیشتر کالاهای سرمایه ای وارد کنیم، و این ها نتیجه ی وابستگی است، وابستگی سبب می شود، قدرت تفکر از اقتصاد ایران گرفته شود و نتیجه آن شود که نتوانیم از سرمایه های انسانی خود استفاده کنیم.
حرکت به سمت قطع وابستگی عامل مهمی برای رونق تولید می باشد و نباید با شعار بهره وری و کارآمدی به تشدید وابستگی دست زد. چرا که وابستگی یعنی از بین بردن قدرت فکر و از بین بردن قدرت فکر یعنی سرمایه سوزی انسانی و اجتماعی که این به معنای کاهش بهره وری و عدم رشد پایدار می باشد.
لذا باید جلوی واردات گرفته شود و برای این امر دولت باید مصالح اجتماعی را بر مصالح خود ترجیه داده و با حمایت های مادی ( نقدینگی) و معنوی ( تحقیق و توسعه) به رونق تولید داخلی کمک کند.
و باید دانست که این تنها رونق تولید داخلی است که می تواند اثر منفی تحریم را از بین ببرد. ولی اگر تحریم سبب شد که نتوانیم ارز ناشی از نفت خود را بگیریم و در انتخاب نوع واردات مختار نباشیم و یا این که در قبال افزایش هزینه های تولید داخلی، اقدامی موثر انجام ندهیم، نباید منتظر معجزه ای باشیم چرا که به تحریم کنندگان اجازه نابودی تولید داخلی را از طریق واردات گسترده کالاهای مصرفی و عدم حمایت از تولید کنندگان داخلی داده ایم.

تبیان

true
برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false