true
هفته پیش با یکی از دوستانم که پس از مدتها به ایران آمده بود، قرار صبحانه گذاشتیم.
منوی صبحانه در تعداد محدودی از رستورانهای تهران وجود دارد و قدرت انتخاب هم در این زمینه محدود است. ما یکی از معروفترین رستورانها را برای این قرار انتخاب کردیم که خاطره خوبی هم از این دیدار به جا بماند؛ اما شکل قضیه طور دیگری شد. گرچه قاعدتا صبحانه باید در ساعتهای اول روز عرضه شود، ما که سر ساعت ۷ در محل رستوران بودیم، متوجه شدیم که پارکینگ پاساژی که رستوران در طبقه بالای آن بود، بسته است. دست کم نیمساعتی معطل شدیم تا پارکینگ باز شد و توانستیم خودمان را به رستوران برسانیم. چند مشتری برای صبحانه آمده بودند و غذاها تقریبا آماده بود، اما مهمانداران رستوران خیلی کم بودند.
ما کمی از خوراکیها برداشتیم و نشستیم سر میز، اما برای سفارش دادن یک چای معمولي دست کم ۲۰ دقیقه معطل شدیم. این در حالی بود که هیچ کس جز ما چای سفارش نداده بود. کمی بعدتر دوست من وقتی مسئول مهمانداران را دید، به او درباره تاخیر در سرویسدهی اعتراض کرد، اما با این پاسخ مواجه شد که «شما خیلی زود به رستوران آمدهاید و بهتر بود کمی دیرتر تشریف میآوردید؛ چون الان اول صبح است!»
جالب این بود که بار دیگر همین اتفاق تکرار شد و سفارش دادن یک قهوه، نیم ساعت طول کشد و همین باعث شد که هم من و هم دوست تازه به ایران آمده من از کار خود عقب بیفتیم. ما که از این وضعیت به شدت ناراحت بودیم، کنار صندوق هنگام حساب کردن میز درخواست کردیم که مدیر رستوران را صدا کنند. مرد جوانی که ظاهرا مدیر رستوران بود، از ما بابت اتفاقی که افتاده عذرخواهی کرد، اما در مقابل این جمله دوست من که «دیگر به اینجا نخواهیم آمد»، هیچ واکنشی نشان نداد. بعد مسئول صندوق صورتحساب میز را به من داد. شنیدهام که در چنین مواقعی، مراکز فروش معتبر دنیا نه تنها از مشتری هزینهای دریافت نمیکنند، بلکه از او عذرخواهی هم میکنند. اما در این رستوران صورتحسابي ۳۰ هزار و ۱۰۰ تومانی به من دادند.
من یک چک مسافرتی ۵۰ هزار تومانی بابت یک صبحانه نه چندان جالب توجه دادم و منتظر باقیمانده پولم شدم. مسئول صندوق از من خواست که یک ۱۰۰ تومانی به او بدهم تا او باقیمانده ۲۰ هزارتومانی را برگرداند. من که به شدت عصبانی بودم، ته جیبم را گشتم اما ۱۰۰ تومانی پیدا نکردم.
به او گفتم که برای ۱۰۰ تومان ما را معطل نکند، اما پاسخ آن جوان این بود که «نمیتوانم از هر مشتری ۱۰۰ تومان نگیرم و آن را از جیب خودم پرداخت کنم.» او رفت و از همه همکارانش خواست که هزار تومان پول خرد جور کنند تا بتواند باقیمانده ۱۹ هزار و ۹۰۰ تومان ما را جور کند. بالاخره این کار را کرد و بدون این که بابت معطل کردن دوباره ما عذرخواهی کند، ما را به بیرون راهنمایی کرد. این رستوران پر زرق و برق و گرانقیمت که اتفاقا غذاهای باکیفیتی هم ندارد، متاسفانه کوچکترین ارزشی برای حفظ ما به عنوان یک مشتری قائل نشد و کاری کرد که من به همه دوستانم توصیه کنم دیگر به آنجا نروند.
حمید ر ضا نصیری نژاد- biz news
true
true
https://parsipress.ir/?p=4620
true
true