نزدیک به ۴۲۰ سال پیش بود که اولین روزنامه در استراسبورگ فرانسه متولد شد و اولین رسانه به تعریف مدرن امروزی آن شکل گرفت. از آن زمان تاکنون رسانههای نوشتاری، شنیداری و دیداری جهان را در نوردیدند و به عنوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین ابزار ساخت بشر، نقشی بیبدیل در شکلدهی افکار، نگرشها و رفتار مردم ایفا کردهاند.
به گزارش پارسی پرس به گزارش فلزات آنلاین: نزدیک به ۴۲۰ سال پیش بود که اولین روزنامه در استراسبورگ فرانسه متولد شد و اولین رسانه به تعریف مدرن امروزی آن شکل گرفت. از آن زمان تاکنون رسانههای نوشتاری، شنیداری و دیداری جهان را در نوردیدند و به عنوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین ابزار ساخت بشر، نقشی بیبدیل در شکلدهی افکار، نگرشها و رفتار مردم ایفا کردهاند.
رسانهها، بهویژه روزنامهها، رادیو و تلویزیون و در شکل جدید آن، رسانههای دیجیتال، تغییرات مهمی را در سیاست، تعلیم و تربیت، بازاریابی، اخبار، فرهنگ توده، زندگی اجتماعی و خانوادگی ایجاد کردهاند. استفاده از تجهیزات دیجیتال نظیر کامپیوتر و گوشی هوشمند تلفن همراه، جزء انکار ناپذیری ازفعالیتهای روزانه هر شخصی هستند که منبعی از اخبار مختلف، اطلاعات و تعلیمات مهم، آگاهیهای دقیق اجتماعی و برخی سرگرمیهای لذتبخش را در اختیار وی قرار میدهند.
توانایی شگرف رسانههای جمعی در مطالعات مختلفی به اثبات رسیده است و همین موضوع باعث شد صاحبان پول و قدرت که نمیتوانستند از عواقب عملکرد رسانهها در امان باشند، تغییر استراتژی داده و صاحبان در سایهی رسانههای بزرگ و قدرتمند شوند؛ رسانههایی که هزینههای آنها نه از سوی مخاطبین، بلکه از سوی همان صاحبان قدرتمند تامین شده و به صورت آشکار و پنهان، منافع آنها را پیگیری میکنند.
به تدریج رسانه و به ویژه رسانههای عمومی و بزرگ، تبدیل به چاقوی جراحی دولبهای شد که هم میتوانست شفا دهد و هم آسیب بزند. بعدتر این ویژگی، تاثیر خود را در رسانههای کوچک و خُرد نیز گذاشت و انبوهی از رسانهها که آنها را میتوان شبهرسانه و یا رسانههای زرد نامید، پدیدار شدند. این رسانهها قادر بودند و هستند که با کارکردهای منفی و تخطی از اخلاق رسانهای، سلامت فکری و اخلاقی آحاد جامعه و یا فعالین یک حوزه تخصصی را تهدید کنند و الگوهای نابهنجار رفتاری را در جامعه مخاطب شکل دهند. طبعا چنین رسانههایی را بیشتر میتوان در حوزههای پرمخاطب و با گردش مالی بالا یافت تا حوزههایی با مخاطبین و گردش مالی کم؛ چرا که صاحبان آنها نه به دنبال ایفای رسالت حرفهای رسانه، بلکه به دنبال قدرت و پول هستند که در حوزههای کم مخاطب چنین هدفی قابل دستیابی نیست.
از همه اینها که ساعتها میتوان در مورد آن نوشت و صحبت کرد، بگذریم و برویم سراغ موضوع مبرهن و غیرقابل انکار دیگری به نام جایگاه مهم حوزه معدنی و صنایع معدنی، در صنعت و اقتصاد کشور؛ اینکه کمربندهای کانیزایی مواد معدنی از شرق تا غرب کشور را در نوردیده و این حوزه توانسته با توسل به ذخایر آشکار و پنهان معدنی و در اختیار داشتن منابع عظیم انرژی برای استخراج آنها، عملکرد ویژهای، حداقل در منطقه خاورمیانه از حیث توسعه و تولید داشته باشد. فارغ از تمام فرصتهای از دست رفته و یا کجرویها، بخش معدن و صنایع معدنی، خود را به عنوان حوزهای در کشور معرفی کرده که توانسته نقش بیبدیلی در نجات کشور از بحرانهای اقتصادی، ارزی و اشتغال به ویژه در مناطق محروم داشته باشد.
سودآوری و گردش مالی شرکتهای بزرگ فعال در این حوزه بر هیچکس پوشیده نیست و طبعا هرجایی پول باشد، بایستی منتظر حضور پولپرستان، منفعتطلبان و دلالان بود. در این میان، نکته قابل تامل، جایگاه رسانه در مقابله و مواجهه با انحرافات این حوزه و یا دامن زدن به چنین انحرافاتی است.
سابقه پیدایش و حضور رسانه در ایران، به چاپ اولین روزنامه به نام «کاغذ» برمیگردد که ۱۸۷ سال پیش توسط میرزا صالح شیرازی و در زمان محمد شاه قاجار پایهگذاری شد. از آن زمان تاکنون حدود ۱۴ هزار رسانه در کشور شکل گرفتهاند که بیش از ۱۳۰ روزنامه، ۸ هزار مجله، ۵ هزار سایت و ۲۸ خبرگزاری را شامل میشوند. ترکیب رسانههای موجود در کشور به خوبی نشاندهنده نقش سرگرمیها و نفوذ اینترنت و فضای دیجیتال در رشد کمّی بخش رسانه در کشور است.
گردش مالی حوزه معدن و صنایع معدنی کشور در سال نزدیک به ۲۰ میلیارد دلار است و در سال گذشته، این بخش توانسته سهمی معادل ۱۳٫۷ میلیارد دلار در ارزآوری کشور داشته باشد. فارغ از جایگاه مطلوب این حوزه در اقتصاد کشور و اینکه بخش معدن و صنایع معدنی تا چه حد توانسته است به پتانسیلهای واقعی خود دست یابد، گردش مالی بالای این حوزه و تمرکز بخش زیادی از آن در شرکتهای بزرگ معدنی کشور موجب شده است این شرکتها دستخوش دستاندازیهای ذینفعان متعددی برای کنترل این جریان نقدینگی بزرگ و غیرقابل چشمپوشی قرار بگیرند. ورود فراقانونی سازمانهای مختلف حاکمیتی و حتی بخش خصوصی به مقوله تغییرات و انتصاب مدیران و هیئت مدیره شرکتهای بزرگ معدنی در کشور (فارغ از مقوله شایستگی یا عدم شایستگی مدیران)، موضوعی بوده است که از دیرباز، کیفیت و بهرهوری این شرکتها و طبعا عملکرد حوزه معدن و صنایع معدنی را تحتالشعاع قرار میداده است و ارزیابیهای جدید نشان میدهد که شرایط اقتصادی کشور، ناترازی بیشتر بودجه، سودآوری و حجم بالای گردش نقدینگی در شرکتهای فعال این حوزه و دیگر موارد مشابه، باعث شده مدیران این شرکتها بیشتر از گذشته تحت تاثیر فشارهای ناشی از زیادهخواهی برخی ذینفعان قرار گرفته و حتی دوران مدیریتی کوتاهتری را تجربه کنند.
در چنین شرایطی، زد و بندهای جناحی و یارکشی ذینفعان، بیش از گذشته عملکرد تیمهای مدیریتی شرکتهای بزرگ معدنی کشور را تحت تاثیر قرار داده و باعث کاهش راندمان بهرهوری مدیریتی در این صنایع شده است؛ چرا که مدیران این شرکتها از روز اول انتصاب، بسیار بیشتر از گذشته درگیر مدیریت فشارها و تهدیدهایی هستند که ثبات استراتژیها و برنامههای عملیاتی پیادهسازی شده توسط تیم مدیریتی آنها را به خطر میاندازد.
در این میان، رسانههای زرد و شبهرسانهها، به ابزاری کارآمد برای ارعاب و تخریب مدیران بدل شدهاند که با کمترین هزینه ممکن، تاثیری شگرف در دامن زدن به بازار شایعات، انتشار انواع مختلف ادعاهای بیپایه و اساس و جا زدن حق و باطل به جای یکدیگر دارند. عملکرد این شبه رسانهها، نه با نیت تاثیرگذاری مثبت و عمل به وظایف حرفهای رسانه، بلکه در بهترین حالت آن با هدف کسب درآمد بادآورده برای صاحبان این رسانهها و در بدترین حالت، با هدف تحت فشار گذاشتن مدیران شرکتها برای واگذاری برخی امور و قراردادها به دستهای پشت پرده و یا از میان برداشتن تیم مدیریتی منصوب در این شرکتها است.
زمان زیادی از تشکیل دولت جدید و کسب رای اعتماد برای وزرای دولت چهاردهم که دولت وفاق ملی نامگذاری شده است، نمیگذرد. شرایط پیش آمده و عدم امکان برنامهریزی به موقع، باعث شده دولت جدید با انبوهی از مشکلات باقیمانده از دولتهای قبلی و یا چالشهای نو درگیر باشد که هیچ فرصتی را برای تصمیمگیری در فضای توام با آرامش فراهم نمیکند.
دولت عملا درگیر جنگ ناجوانمردانهای در حوزه اقتصاد و سیاست بینالملل است که طبعا منابع مالی و ارز در دسترس از بخشهای مختلف صنعتی و خدماتی، بیش از گذشته میتواند به عنوان ابزاری موثر، او را در عبور از ابربحرانهای موجود کمک کند. قطعا حوزه معدن و صنایع معدنی یکی از مستعدترین این حوزهها است که متاسفانه بر خلاف رویکرد دولت برای برقراری وفاق ملی، کمتر نشانهای از این رویکرد در آن دیده میشود. کافی است نگاهی به تعدد اخبار منتشر شده در خصوص تخریب هدفمند مدیران و یا گمانهزنیهای انجام شده در خصوص انتصابها داشته باشیم که عموما با هدف جهتدهی به این انتصابها انجام میشود. حال که عمر مدیریتی برخی از مدیران در شرکتهای بزرگ معدنی حتی به یک سال هم نمیرسد، چگونه از این مدیران میتوان انتظار عملکرد قوی و بهبود شاخصهای سودآوری و ارزشآفرینی داشت؟ از منظری دیگر آیا تا کنون آثار مخرب فعالیت شبهرسانهها که هیزم در آتش رویاروییهای جناحی ذینفعان درگیر در حوزه معدنی و صنایع معدنی و دیگر صنایع کشور میریزند، بررسی شده است؟
از مهمترین مشخصههای رسانه واقعی، نشر اخبار صحیح و تهیه گزارشهای تحلیلی بر مبنای اصول علمی به منظور بسترسازی تصمیمگیری مدیران و مسئولان برای حل بهینه چالشها و استفاده از مزیتهای حوزههای مختلف در کشور است. طبعا چنین عملکردی باعث ارزشآفرینی در مدیریت بنگاههای اقتصاد کشور میشود؛ حال جای بحث دارد که چه تعداد از رسانههای تخصصی حوزه معدن و صنایع معدنی توانستهاند با عملکردی کارشناسی، حرفهای و منصفانه، باعث ارزشآفرینی و ارتقای شاخصهای مختلف بهرهوری در شرکتهای بزرگ معدنی کشور شوند. چه تعداد از آنها دارای حداقل زیرساختها و منابع انسانی تخصصی لازم هستند که اینچنین بیمحابا به شخصیتهای حقیقی و حقوقی فعال در حوزه معدن و صنایع معدنی کشور میتازند و نهایتا اینکه این رسانههای زرد و شبهرسانهها، در چه جایگاه قانونی و تخصصی هستند که حق تهدید و ارعاب، تعیین تکلیف و جریانسازی را برای خود قائلند.
راهکار مواجهه موثر با چنین پدیده شومی در حوزه رسانه، استفاده از ظرفیتهای قانونی و قضایی و همینطور توقف حمایتهای اقتصادی از رسانههای زرد و شبهرسانهها است؛ به عبارتی تا زمانی که شریانهای اقتصادی چنین رسانههایی که با فعالیتهای مخربشان بنگاهها را مجبور به پرداخت هزینه به آنها میکنند پابرجا باشد، به پایداری و رشد قارچگونه آنها دامن زده خواهد شد. طبعا در این مسیر نباید مدیران و مسوولین نیز ارتباط خود با رسانهها را بر مبنای منافع زیانبار کوتاهمدت، محافظهکاری و مبتنی بر منفعتطلبیهای فردی قرار دهند.
فرصتها و اهداف بلندمدت را قربانی افکار کوتاهمدت نکنیم…