در انتخابات گذشته، نخستین نشانههای جدی روی کار آمدن تندروها رویت شدند و امروز مانیفستهای دوطرف بسیار شدیدتر از دو سال پیش هستند. در سال ۲۰۱۷، خطمشی حزب کارگر در اشل جریان اصلی چپ اروپا بود و امروز اما بنا دارد ۱۰ درصد از سهام ابرشرکتها را تصاحب کند تا درآمدهای عاید از آن را نه به کارگرانی که باید ذینفعان اصلی باشند، بلکه وارد خزانه دولت کند. فهرست شرکتهایی که از این رو قرار است ملی شوند همچنان در حال طولانی شدن است و داروهایی که اکنون دریافت آنها نیازی به نسخه پزشک ندارند امکان دارد وادار به کسب مجوز شوند. به علاوه بار افزایش هزینههای دولت هم قرار است بر دوش ثروتمندان و دریافت مالیات از شرکتهایی بیفتد که نرخ آن را از کمترین میزان در بین کشورهای گروه هفت، به بیشترین برساند. حزب کارگر به رهبری کوربین قرار است تلاشی را برای حل معضلات قرن بیست و یکم با استفاده از سیاستی انجام دهد که پیشتر در قرن بیستم شکست خورده است. از سوی دیگر کوربین هیچ تلاشی برای رفع نگرانیها پیرامون نوع دیدگاه جهانی خود انجام نداده است.
او که یک منتقد اصلی سیاست خارجی غرب است و با حکومتهای ایران و ونزوئلا همدردی میکند، در سال ۲۰۱۴ همناتو را مقصر حمله روسیه به اوکراین اعلام کرد. جرمی کوربین همچنین اقدامی را برای مقابله با احساسات یهودستیزی که در حزبش ریشه کرده انجام نداده است. بهعلاوه او بهطور تلویحی وعده برگزاری رفراندوم دوم را برای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا داده است؛ تصمیمی که ما (اکونومیست) بارها در نقد آن استدلال کردهایم و از این رو این مجله نمیتواند از حزب کارگر حمایت کند. اما در سوی دیگر، محافظهکارانی هستند که از زمان انتخابات ۲۰۱۷، ترسناکتر شدهاند. بوریس جانسون، توافق برگزیتی را که ترزا می با اتحادیه اروپا به دست آورده بوده، کنار زده و یک توافق بدتر حاصل کرده است که در آن پروتکل حصار ایرلند شمالی حذف شده است. در هر صورت جامعه امروز بریتانیا تا حدی خسته و درمانده از نمایش مفتضحانه برگزیت است که تنها وعده پایان دادن به روند برگزیت توسط جانسون کافی است تا رای لازم را برای او به همراه بیاورد. اما او قرار است چنین وعدهای را عملی کند. پس از اینکه خروج بریتانیا ازاتحادیه اروپا در اوایل سال آتی عملی شود، روند دستیابی به یک توافق تجاری کلید میخورد. جانسون مدعی است که یا تا پایان ۲۰۲۰ به این توافق دست خواهد یافت یا بدون آن اتحادیه را ترک میکند. با این حال هنوز هیچگونه توافق تجاری روی میز نیست. مثبتترین تخمینها پیشبینی کردهاند که خروج بدون توافق میتواند تا ۸ درصد درآمد بریتانیاییها را کاهش دهد. برگزیت اما تنها مشکل جانسون نیست و رویکرد جدید او موجب شده است تا میانهروها کنار زده شوند و حزب محافظهکار که زمانی از منظر اجتماعی و اقتصادی لیبرال بود به یک حزب مداخلهگر اقتصادی و محافظهکار فرهنگی بدل شود. اما بهترین امید بریتانیا برای برونرفت از دوقطبی تاریک انتخابات آتی را باید طیف لیبرال دموکراتها با رویکرد میانهروی قلمداد کرد که نه بهدنبال خروج سخت از اتحادیه اروپا هستند، و نه طرحهای چپگرایانه حزب کارگر را دنبال خواهند کرد.