×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

false
true
true
چه گویم که ناگفتنش بهتر است – زبان در دهان پاسبان سر است

چه گویم که ناگفتنش بهتر است – زبان در دهان پاسبان سر است، اما اگر من خبرنگار حرف نزنم، ننویسم، پس چگونه می‌توانم به امر خطیر اطلاع‌رسانی انجام وظیفه کنم. آری باید از استاندار گیلان در زمینه برگزاری مراسم تجلیل از روز خبرنگار تشکر کنم هر چند که دیرهنگام بوده اما باز دلگرم‌کننده بود.

به گزارش پارسی پرس: رشت – سیداکبر خوشحال: نکته جالب اینکه استاندار در جمع خبرنگاران به  تعدادی از مدیران تأکید کرد و گفت من از همه مدیران انتظار دارم تا اولاً در دسترس خبرنگاران باشند. دوماً پاسخگویی مطبوعات را در سرلوحه امور قرار دهند. سوماً مدیران دولتی نباید از خبرنگاری شکایت کنند.

این تذکرات بجا و به حق چنان به دل اهل قلم نشست که من خبرنگار انتقادی هم به خود لازم دانستم تا بدین‌وسیله تشکری داشته باشم اما استاندار جان خیلی از مدیران هنوز خط شما را نمی‌خوانند جهت نمونه به تعدادی اشاره می‌کنم.

مدتیست چندین سوال در زمینه واردات بی‌رویه برنج که باعث شده است کشاورزان زحمتکش ما نتوانسته باشند حاصل دسترنج خود را با قیمت مناسب عرضه کنند و اینگونه بی‌توجهی سبب نابودی کشاورزی می‌شود و از طرفی چون دلگرمی وجود ندارد کشاورزان زمین‌های مزروعی خود را حراج می‌زنند و سرمایه‌داران هم هجوم آوردند زمین‌های مزروعی را به قیمت پایین خریداری سپس برج‌سازی می‌کنند.

و اگر این بی‌توجهی‌ها ادامه داشته باشد در آینده نزدیک شاهد نابودی کشاورزی در گیلان خواهیم بود.

در خصوص کارخانجات برنجکوبی سوال کردم که ماشین‌آلات کارخانجات استاندارد نیستند و این بی‌توجهی سبب گردید برنج کشاورزان خُرد شود یا پرتی داشته باشد و همچنان در زمینه میکانیزاسیون کشاورزی و تجهیزسازی اراضی سوال کردم که چرا حرکتی لاک‌پشتی دارید، متأسفانه هنوز هم پاسخی ارائه نداده‌اند هر قدر تلاش برای دیدار صالح محمدی رئیس جهاد کشاورزی می‌کنیم  موفق نمی‌شویم چون تحمل دو کلمه انتقاد را ندارد و حتی جواب پیام و تلفن ما را نمی‌دهد.

این در شرایطی است که چندین بار استاندار گیلان در این زمینه تأکید و تذکر داده است که باید مدیران پاسخگو باشند  متأسفانه نه تنها جهاد کشاورزی بلکه شیلات، پست، محیط‌‌زیست، سازمان آب و شهردار رشت و خرمی مدیر سازمان آب هم از خبرنگاران انتقاد دوری می‌کنند و هر قدر سعی داریم تا حضوری معضلاتی که مردم با آن روبرو هستند تشریح کنیم به عناوین مختلف طفره می‌روند.

مثلاً از سازمان آب و شهرداری سوال کردم که مبلغ ۵۰ میلیارد تومان پول بابت بازسازی دو رودخانه زرجوب و گوهررود اختصاص پیدا کرده است بفرمایید چه میزان هزینه کرده‌اید و اگر هزینه کردید پس چرا هنوز بوی تعفن آن مشام هر رهگذری را می‌آزارد تا جایی که خودتان هم عنوان می‌کنید زرجوب و گوهررود آلوده‌ترین رودخانه‌های دنیاست آیا در آلودگی هم سبقت گرفتن امتیاز است که بعضی از آقایان در سخنرانی‌های خود اینگونه عنوان می‌کنند.

از محیط‌‌زیست سوال کردیم که چه اقدامی در زمینه رفع آلودگی روستای سراوان داشتید چون اهالی زحمتکش سراوان نزدیک به ۴۰ سال است که در محاصره زباله قرار دارند حتی کار به جایی رسیده است که حیوانات آن منطقه به بیماری‌های مختلفی دچار شدند متأسفانه نه تنها پاسخی تاکنون نداده‌اند بلکه از حضور اینجانب در همه جلسات اداری استقبال نمی‌کند

قابل ذکر است که تعدادی از دهیاران روستاها برای جمع‌آوری زباله اقدامی نمی‌کنند و می‌گویند ما زباله جمع‌آوری نمی‌کنیم زباله خودتان را بسوزانید که با این روش بیشتر هوا یا محیط‌زیست را آلوده می‌سازند. متأسفانه مدیرکل محیط‌زیست هم در دسترس نیست.

از طرفی چند ماه پیش سفری به منطقه تالش داشتم در سه راهی پونل با صحنه‌ای برخورد کردم که بسیار دردناک بوده دیدم که در روز روشن شخصی با بیل‌های مکانیکی به جان کوه افتاده و کامیون‌ها هم در صف قرار دارند تا از سنگ و خاک و شن آن برای فروش اقدام کنند که من مقاله‌ای با عنوان چنگال خونین بیل‌های مکانیکی منطقه بکر تالش را نشانه گرفته است را نوشتم اما نشان به آن نشان چند ماهی می‌گذرد نه از فرماندار رضوانشهر و نه محیط‌زیست و نه معاونت پیشگیری دادگستری دو کلمه پاسخ ارائه ندادند فقط اهالی آن منطقه  به من می‌گفتند خودت را گرفتار نکن چون این فرد آدم معمولی نیست خیلی نفوذ دارد اگر صاحب نفود نبوده چندین سال است که با کوه‌خواری به زندگی شیرین خود ادامه می دهد کسی هم جلودارش نبوده و نیست.

البته تعدادی از همکاران خبرنگار هم با نصیحت به من گفتند آقا چرا این همه به پر و پاچه مدیران می‌پیچی تو هم پول بگیر تعریف بکن.

اما در جواب گفتم من می‌نویسم تا شاید استاندار بومی بخواند و به مدیرکل امور اجتماعی و روابط عمومی خود تکلیف کند تا مقالات مردمی را زیر نظر بگیرند و مدیران مربوطه را موظف به پاسخگویی کنند.

آری استاندار جان از روزی که شما به گیلان آمدید ما خبرنگاران انتقادی از همه جلسات اداری در استان محروم شدیم چون در هیچ جلسه‌ای از حضور ما استقبال نمی‌شود فقط خبرهای کلیشه و دسته‌بندی کرده به ما ارسال می‌شود تا اینکه ما هم خبرهای تشریفاتی را به خورد مردم بدهیم که البته تاکنون من از خبرهای آنچنانی که دستگاه‌ها به ما ارسال می‌کنند استفاده نکردم باید خودم در جلسات حضور پیدا کنم و جلسه را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهم چون دیگر مردم تحمل به‌به و چه‌چه را ندارند پس باید درد مردم را منعکس کنیم تا مردم از مطبوعات ناامید و دلسرد نشوند.

آری در گذشته استانداران در همه جلسات از خبرنگارانی که اهل قلم بودند دعوت می‌کردند و حتی هر چند ماه یکبار خودشان به دفتر ما حضور پیدا می‌کردند تا اینکه از ما اطلاعات مردمی کسب کنند چون ما در میان مردم هستیم و با درد آنان آشنایی داریم و بدون واسطه با استاندار خود در میان می‌گذاشتیم و در همان لحظه با مدیر مربوطه تماس برقرار می کرد و مشکل منطقه را مورد بررسی قرار می‌ داد اما حالا نه تنها به شما دسترسی نداریم بلکه مدیران دستگاهها هم نظیر جنابعالی از ما خبرنگاران انتقادی دوری می‌کنند و جواب تلفن ما را هم نمی‌دهند. به هر حال ما هم به ناچار باید درد مردم را انعکاس دهیم.

مثلاً چند هفته پیش با یک جانباز ۷۰ درصدی در دفتر شورای بخش رشت روبرو شدم که می‌گفت به بنیاد شهید مراجعه کردم گفتم ۵ فرزند بیکار دارم همسرم از غصه خانه‌نشین شده است من هم دست و پای مصنوعی خود را به نشانه اعتراض به بنیاد شهید تحویل دادم متأسفانه تاکنون کاری برایم نکرده است .

جانباز ۷۰ درصدی گیلانی به من خبرنگار گفت آقا من که پا ندارم دست ندارم قادر نیستم به دیدار استاندار بومی خود بروم چگونه باید درد خود را به گوش ایشان برسانم. من خبرنگار در حضور تعدادی از شورای بخش رشت تعهد دادم که درد این جانباز ۷۰ درصدی را منعکس می‌کنم هر چند که مورد حمله و تهدید قرار می‌گیرم اما جانبازان عزیز گردن همه ما حق دارند هر مقامی پشت میز خدمت قرار گرفته است از وجود برکت همین عزیزان است پس باید حق‌شناسی کنم.

در پایان از استاندار گیلان انتظار دارم تا مدیرانی که در پاسخگویی طفره می‌روند به حضور خواسته و با تأکیدی جدی بخواهید تا سوالات تلمبار شده را هر چه سریعتر پاسخگو باشند.

در غیر اینصورت با ادامه غفلت‌های بی‌مورد خدای ناکرده دچار خسران و ناامیدی خواهیم شد که حق مردم وفادار ما نیست تا اینگونه مورد بی‌مهری قرار بگیرند.

امیدوارم هر چه زودتر با رعایت نکاتی که یادآوری کردم شاهد تعامل و رضایتمندی مردم عزیز خود باشیم.

انشاالله

 

true
true
چه گویم که ناگفتنش بهتر است – زبان در دهان پاسبان سر است
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false