true
در كسبوكارهاي كوچك اين گونه نيست كه برندگان هيچ گاه ميدان را خالي نكنند.
اتفاقا برنده كسي است كه بهترين زمان براي ترك كسبوكار خود و چگونگي آن را ميداند. هميشه ايجاد تغيير از شرايط موجود سختتر است. بيشتر صاحبان كسبوكار سماجت بيش از حد به خرج ميدهند و چه زماني كه كسبوكارشان به شدت موفق است يا زماني كه ديگر سودآوري ندارد، در اتخاذ تصميم درست و نهايي تاخير ميكنند.
وقتي كسبوكاري در حال نابودي است، صاحبان آن هميشه منتظر يك چشمانداز مثبت، يك مشتري بزرگ يا كارمندي جديد هستند كه كار متفاوتي انجام دهد و در نهايت كسبوكار آنها را از آشفتگي مالي نجات دهد. آنها معتقدند: ميتوانند راهشان را از هر بحران مالي كه پيش رويشان قرار ميگيرد، باز كنند.
اما به ندرت چنين اتفاقي ميافتد. بيشتر اوقات، آنها زمان زيادي صرف ميكنند تا همان مسير قبلي را طي كنند، همان كارها را انجام دهند و اميدوار باشند به نتيجه متفاوتي برسند. بيشتر مواقع، سقوط يك كسبوكار به تدريج صورت ميگيرد و در دست صاحب آن، سرمايه بسيار اندكي براي ادامه كار باقي ميماند. در نهايت، انبوه بدهيها، كسبوكار را سرنگون ميكند. درست است كه در روحيه كارآفريني اميد داشتن عنصر مهمي است، اما اميد به تنهايي نميتواند يك استراتژي فروش يا بازاريابي را شكل دهد.
اگر عملكرد كسبوكاري ضعيف باشد، زمان تعطيل كردن آن فرا رسيده است. شاخص كليدي سنجش اين موضوع ميزان و سطح بدهيها است. گزارش گردش نقدي خود را به دقت بررسي كنيد تا ببينيد آيا در طول يك ماه كسبوكار شما بيشتر در بدهي فرو ميرود يا نه. اگر شركت شما به طور دائم از هر منبع موجود پول قرض ميگيرد تا ضررهاي شركت را تامين كند، بهتر است همين جا كار را متوقف كنيد.
در بيشتر بنگاههاي اقتصادي، وقتي ميزان بدهيهاي جاري 200 درصد بيشتر از داراييهاي جاري ميشود، احياي آن بنگاه و خارج شدن از بحران، كار بسيار سختي خواهد بود. در نهايت، اگر كسبوكارتان باعث ميشود شبانه روز به ريسك مالي فكر كنيد، بهتر است ثابت نمانيد و همه چيز را از ابتدا آغاز كنيد.
اگر كسبوكارتان هنوز سودآور و در حال رشد است، شايد باز هم لازم باشد آن را بفروشيد. نشانه دريافتن اين موضوع، سنجش اشتياق صاحبان آن كسبوكار است. آيا هنوز اين اشتياق شعله ور است؟ اگر اشتياق آنها از بين رفته باشد و ديگر دوست نداشته باشند شركت را اداره كنند، بايد آن را بفروشند. مرحله دوم براي دانستن اين موضوع اين است كه بپرسند «صاحبان كسبوكار بعد از فروش آن، قصد دارند چه كاري انجام دهند؟» پاسخ اين سوال آمادگي آنها را براي رها كردن كسبوكار فعلي
مشخص ميكند.
پس اگر براي فروش كسبوكارتان تصميم قطعي گرفته ايد، به منظور به حداكثر رساندن ارزش فروش آن، 5 نكته را كه خريداران در هر كسبوكاري به آن توجه ميكنند، مد نظر قرار دهيد:
1) روند رو به بالاي سوددهي و فروش. خريداران دوست دارند كسبوكاري را بخرند كه روند درآمدي آن حداقل به مدت 3 سال رو به بالا و در جهت درست بوده باشد.
2) حاشيه سود زياد. حاشيه سود شركتها در طول زمان و با ورود رقبا به بازار به تدريج كم ميشود؛ بنابراين وقتي حاشيه سود هنوز پربار است و شروع به تنزل نكرده، بنگاه اقتصادي خود را بفروشيد.
3) مشتري ثابت. آيا كسبوكار شما در بلند مدت مشتريان ثابتي داشته كه با اطمينان از كالا يا خدمات شما استفاده كرده باشند؟ آيا 80 درصد كسبوكار حداقل بين 10 مشتري تقسيم شده است؟ همه اين موارد خريداراني را كه ميتوانند پول خوبي براي خريد كسبوكار شما بپردازند، جذب ميكند.
4) اظهارنامههاي مالياتي بي عيب و نقص. اگر اين اظهارنامهها دقيق نباشند، صاحبان كسبوكار بايد قبل از فروش، به آن سر و سامان بدهند.
5) جلوگيري از غافلگيري خريدار. خريداران در فرآيند ارزيابي دقيق فعاليتهاي شركت، از مواجه شدن با مسائل غافلگير كننده متنفرند. مثلا حذف گزارشي در حسابداري شركت.
وقتي يك كارآفرين موفق كسبوكار سودآوري دارد، مواقع زيادي به وجود ميآيد كه قصد دارد ريسك كند تا آن را وسعت بخشد. در اينجا طمع وارد كار ميشود. اين كارآفرينان چنين فرصتهايي را تنها شانس خود براي ثروتمند شدن ميدانند؛ بنابراين از خودتان بپرسيد آيا براي دو برابر كردن داراييتان آمادگي كامل داريد؟ به هر حال براي هر تصميمي كه ميگيريد، ضربالاجلي تعيين كنيد و نگذاريد زمان به هدر برود.
منبع:رازنامه
true
true
https://parsipress.ir/?p=2311
true
true