×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

false
true
true

راز کرشمه‌های یک مدیریت منسوخ، تاریخ، معلم بسیار حاذق ورهگستر ورهگشایی است که اگر زنده نگاه داشته شود و از پند اندرزهای آن از منظر کارایی و واکاوی با نگرش علمی و جامعه شناختی استفاده شود یگانه اثربخشی‌اش جلوگیری از خطا و آزمون‌هاست.

پارسی پرس، علیرضا کیهان‌پور: در دولت موسوم به سازندگی ودولت پس از آن با یک پدیده و گفتمان نوینی در عرصه مدیریت مواجه شدیم که نسل پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آن آشنا ودر عمل وجودش را پذیرفته وبا تمام وجود لمس و به آن تن داد.

این رسم ورسوم نانوشته به تدریج یک ساختار و بنیان محکمی را به جا گذاشت که پیامد‌های این زمین لرزه در بافت مدیریتی دولتی همچنان روی ویبره است که تن و روح و جسم همه را لرزانده و می‌لرزاند.

پس از هرزمان ۴ بالطبع ۸ساله دولت‌ها و همچنین پایان یک دوره نمایندگی مجلس باید منتظر کوچ برخی افراد از آشیان قبلی به صحن و سرای جدید و استمرار مدیریت مادام العمری برخی صاحبان منصب بوده و خواهیم بود.

در فروردین سال۱۳۷۹ شاهد نقل مکان یک تشکیلات اداری از بلوار کشاورز به خیابان فاطمی غربی در تهران بودیم.که حدود یک سال قبلش یک نماینده محترم مجلس در ادوار دوم، سوم وچهارم با پایان نمایندگی در مجلس شورای اسلامی( عدم رغبت به کاندیدا شدن در دوره پنجم) ابتدا به معاونت طرح وبرنامه جهاد سازندگی پیشین وسپس در آبان ۱۳۷۷ مدیریت این تشکیلات تخصصی را بر قامت خویش برازنده دیده و مشغول کار شد.

ساختمان جدید موصوف هنوز کامل و تکمیل نشده بود و مدیر جدید با هدف خیر وصلاح، صرفه جویی وشتاب در تکمیل ساختمان جدید الاحداث ،طاقت ازدست وعنان از کف دادودر فروردین ۱۳۷۹ کوچ بهاره رااز طبقه هفتم ساختمان قبلی به طبقه پنجم ساختمان جدید با احتساب تعداد پله‌های پارکینگ ،زیر زمین وهمکف حدود ۱۵۰ پله سنگی، با کافی نبودن آب وبرق و تلفن و به‌ویژه فقدان آسانسور به مدت ۴ ماه یعنی اوایل مرداد همان سال آغاز و رنج وحرمان و مصائب فراوانی را برای کارمندان در پی داشت که سابق السابقون هرگز این دیدگاه عجولانه را هر چند به نیت خیر و صلاح هرگز فراموش نکرده و نخواهند کرد.

حدود پنج طبقه از طبقات زیرین و پارکینگ‌ها تلی از خاک و سیمان و لوازم مستعمل اداری وچکه ریز سقف‌های غیر اصولی آن و نبود سامانه‌های سرمایشی، گرمایشی و فرمایشی!!! و جالب این که بدون پارتیش بندی و سروصدای زیاد که آرامش و آسایش کاری را از همگان سلب و فقدان یک سالن غذاخوری(در آن مقطع زمانی) با بوی غذای پیچیده در طبقات که خود کارمندان با هیتر گرم می‌کردند به طور مختصر از مشکلات فراموش نشدنی این مقطع زمانی بود.

جالب است بدانیم که یک کارمند بنا به وظایفش در طول روز مجبور بود روزانه حداقل ۳۰۰ پله‌ها را به صورت رفت وبرگشت واسلوموشن طی طریق کند که آن نسل الان شدیدترین آرتروز زانو را داشته و مشکلات مخارج درمان را هرچند با بیمه تکمیلی که جای شکر از خداوند را دارد هم اینک به جان ومال خود خریده اند.

یک تصمیم غیر کارشناسی و هزینه‌های حمل ونقل سراسیمه و یکپارچه و نابود شدن وگم شدن بسیاری از لوازم اداری ضروری و مورد نیاز، برند وبرچسب یک مدیریت وراز کرشمه‌های مشهود یا معجزه گر خاموش و شاید باری به هر جهت بود که پرسنل با خون دل با آن کنار آمدند اما نه فراموش می‌کنند ونه این حق الناس را خواهند بخشید.سرآمدان این نوع مدیریت متاسفانه کسانی بودند که کوچرو بوده واز جاهای مختلف برای مدیریت جاهای دیگر همواره در حال نقل و انتقال اداری هیچ توجهی به مشکلات و عذاب روحی، روانی و جسمی کارمندان نداشتند و باید تاوان این تغییرات مناصب در جایگاه‌های دیگر را یک اداره تخصصی ونه سیاسی می‌داد. فراموش نکنیم واز پند‌های رایگان تاریخ به درستی درس بگیریم و البته به نیت بهبود کیفیت وروش‌های مدیریتی قرن ۲۱ آن‌ها را درعمل به کار گیریم. این گروه از مدیران فصلی و موسومی به مانند مدیران بخش توانیر وآب وبرق که اگر جدول ساعات روشنایی و وجود آب در لوله‌ها را بگویند خیلی بهتر است، اگر کارنامه و جدولی از بهترین کارهایشان هم ارائه دهند، شاید مرهمی بر این دردهای مزمن گذشته باشد.

ادامه دارد…

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false