«گاهی اوقات در رادیو فرهنگ میبینم که برنامههای خوبی از استانهای مختلف و اطراف روستاهای هر شهری پخش میشود. اشاعه موسیقی نواحی در سطح جامعه کم است و باید بیشتر توجه شود. اینکه تنها به اینکه مردم چه دوست دارند توجه کنیم و همان را اجرا کنیم، کار درستی نیست. پس در چنین صورتی آگاهی رادیو و تلویزیون، مطبوعات و خود اهالی موسیقی چه میشود؟ اشاعه فرهنگ و موسیقی چه خواهد شد؟ آیا باید به فراموشی سپرده شود؟»
بخشی از سخنان یک موسیقیدان درباره توجه نشدن به موسیقی نواحی در کشور.
موسیقی نواحی یا اقوام از جمله ژانرهای موسیقی ایرانی است که شاید در سالهای اخیر کمتر به آن توجه شده است. گاهی اوقات میبینیم که در مکانهای عمومی اجراهایی از این ژانر موسیقی را به نمایش میگذارند. این امر از جهاتی میتواند به آشنایی مردم با بخشهای مختلف موسیقی نواحی کمک کند و در صورت درست اجرا نشدن نیز میتواند آسیبرسان باشد.
خبرنگار ایسنا در گفتوگو با میلاد کیایی ـ موسیقیدان، نوازنده سنتور و آهنگساز ـ نظر او را در این زمینه جویا شده است.
او در ابتدا درباره اجرای موسیقی نواحی خیابانی توسط ارگانهای دولتی مانند شهرداری، میگوید: اگر شهرداری با نیت فرهنگپروری متولی اجراهای نواحی خیابانی شود، ایرادی ندارد؛ زیرا در این صورت افراد کم بضاعت که نمیتوانند بلیط تهیه کنند و در کنسرتها حضور پیدا کنند، میتوانند به صورت رایگان اجرای موسیقی نواحی را از نزدیک ببینند. حال در این مسیر کسانی هم که انسانهای خیر و هنر دوست هستند، به این نوازندگان کمکهای نقدی خواهند کرد و از آنها حمایت میکنند. به نظر اجرای موسیقی خیابانی نواحی کار قشنگ و خوبی است و دورنمای خوبی دارد.
کیایی ادامه میدهد: همچنین این کار در وهله اول میتواند در این برهه زمانی مردم را به موسیقی، علاقهمند کند و پس از آن باعث شود مردم موسیقی اصیل و خوب نواحی را که نسبت به سایر موسیقیها کمتر مورد استفاده قرار میگیرد، بشناسند.
او در ادامه به شرایطی که ممکن است اجرای موسیقی نواحی در مراکز عمومی آسیبرسان باشد میپردازد و میگوید: اگر اشاعه هنر موسیقی نواحی که معرفی آن در حال عمومیت پیدا کردن است، توسط نوازندگان و افراد غیرحرفهای صورت بگیرد، به گونهای که صحیص نباشد، بدآموزی داشته باشد، نوازندگان فالش بزنند و یا غلط بخوانند میتواند آسیبرسان باشد. ولی اگر روی این کار توسط کارشناسان کنترل وجود داشته باشد، طبیعتا کار مفیدی خواهد بود.
در بخش دیگری از صحبتها از او سوال میکنیم که چرا در سالهای اخیر توجه کمتری به موسیقی نواحی شده است؟ پاسخ میدهد: رسانهها در سالهای اخیر توجه کمتری به این بخش از موسیقی نشان دادهاند؛ به همین دلیل زمانی که سبک موسیقی نواحی به گوش مردم نرسد و با آن درگیر نباشند، وضعیت حاضر پیش خواهد آمد. رادیو، تلویزیون، مطبوعات، مسئولان امور فرهنگی و حتی اسپانسرهای موسیقی باید توجه بیشتری به موسیقی نواحی نشان دهند و مدام به سراغ آنچه که جوانها میپسندند نروند و گوش آنها را با این بخش از موسیقی پر نکنند. از طرفی بخش اداری که موسیقیهای عامه پسند را تأیید میکند تنها به سلیقه مردم توجه نکند. این امر مانند غذای حاضری است که مزه خوبی دارد ولی لزوما غذای خوبی نیست و به مرور آسیب خواهد زد. اگر به این شکل جلو برویم دورنمای خوبی در موسیقی نواحی نخواهیم داشت.
او اضافه میکند: هر نوع موسیقی میتواند جالب باشد و تنها بستگی دارد که کجا آن را بشنویم. به عنوان نمونه در جشن تولد باید موسیقی شاد پخش شود و قاعدتا نمیتوان ردیف فلان دستگاه یا ردیف را هر چند درست، اجرا کرد؛ چون جایش آنجا نیست و محفل را کسل میکند. همچنین در کاربرد موسیقی فیلم فرض کنید یک صحنه از فیلم در حال نمایش یک قهوهخانه دور افتاده در پایین شهر است. در تصویر نشان میدهد که یک نفر دراز کشیده، یکی چای میخورد یکی قلیون میکشد و قهوهچی نیز استکانها را میشوید. حال باید یک موسیقی مناسب این صحنه را پخش کنیم نه موسیقی که جایگاه فاخری دارد. باید حالت عوامانه داشته باشد که بیننده فیلم حس کند آن موسیقی برای آن صحنه است.
او همچنین به عادت اشتباه استفاده از عبارت «موسیقی سنتی» برای موسیقی کلاسیک ایرانی اشاره کرد و گفت: این نوع استفاده، یک مقدار کاربرد غلط به خود گرفته است؛ چرا که ما به موسیقیای سنتی میگوییم که یادآور سنت خاصی بوده باشد؛ مثلا موسیقی سنتی یار مبارک باد عقد و عروسی یا موسیقی خاصی که در لحظه تحویل سال در گوشه منصوری چهارگاه اجرا میشد و یادآور لحظه تحویل سال نو و سفره هفت سین بود، حدود ۵۰ یا ۶۰ سال پیش با سرنا و دهل سر چهارراهها نواخته میشد.