×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

false
true
true

اين‌ كه جامعه به مثابه‌ موجودي زنده، ناگزير از رشد اندام وار و همه جانبه است، ديگر آن ‌قدر بديهي است كه پذيرش آن كمتر كسي را به چالش وا مي دارد، با اين همه هنوز اين جا و آنجا پيامدهايي از سياست گزاري هاي نادرست به چشم مي خورد كه ايران را به زندگي نامتوازن دچار ساخته و نبض جامعه

اگر در سرزميني كه نام رسمي آن جمهوري اسلامي ايران است و لااقل در مكارم اخلاق بايد سرآمد الگوي زمامداري باشد، هنوز و پس از سه دهه استقرار، نتوان فضايل اخلاقي نهادينه شده را در اركان مختلف جامعه بازيافت و گاه حتي غيبت اين فضايل، ملموس تر از حضور آنها به چشم آید، جاي دريغ ندارد كه غفلت، جاي هوشياري متعارف بشري را گرفته؟ و اين سرزمين در مسيري معكوس به سمت معارف اوليه در حال دويدن است؟

مثلاً اگر در دهه نخست و در گرماگرم نبردهاي نابرابر هشت ساله، تحريك به ابراز شجاعت و وطن خواهي به عنوان فضيلت‌هاي برجسته‌ي ديني، آن همه نبود، شايد گروهي ديگر فرصت نمي ‌يافتند ضمن ابراز متظاهرانه‌ همين فضيلت‌ ها، شيادانه به دنبال تحقق وسوسه‌ هاي ديگري باشند و پس از جنگ هشت ساله به زخم و ريش اهالي غيرت بخندند. آيا در همان زمان، هوشمندي اقتضاء نمي‌كرد به جاي فشار يك جانبه براي استخراج تام و تمام معنويت از اين قوم، اندكي هم جانب معيشت همان سربازان و فداييان و خانوده ‌هايشان نگاه داشته شود! و در شكل اخير آيا كشور از بسياري عوارض اقتصادي، اجتماعي، اخلاقي و… پس از جنگ لااقل در ميان جمعيت بزرگ رزمندگان در امان نمي ‌ماند؟

آيا اين سرگرداني ميان معاش و معاد، منشاء اغلب پناه بردن‌ هاي نادرست بازماندگان از جنگ به درها و درگاه هاي هزار رنگ نيست؟
آيا اگر امروز كرّ و فرّ درگاه‌ هاي اقتصادي، سياسي و مديريتي، گوش و چشم فرزندان فضيلت‌ هاي اخلاقي را به خود جلب مي‌كند، محصول خلأيي نيست كه آنها از سال‌ هاي پرداختن يك‌جانبه به لوازم رستگاري در آخرت و غفلت از تامين آبرومندانه‌ ديروز و امروز به ارث برده‌اند و بر گُرده مي‌ كشند؟

اگر بازماندگان از جنگ چه آنها كه خود جنگيده‌اند و چه آنها كه از نسل و نژاد جنگاوري بوده‌اند، با پايان وظيفه‌ رزمندگي، با مديريتي هوشمند مواجه مي‌ شدند كه روزگار پس از جنگشان را هم دريافته و معيشت آنها را در معادلات مديريتي برزگ سرزمينشان لحاظ كرده ‌بود، آيا بسياري از نادرستي‌ها فرصت و امكان بروز مي‌يافت؟
اگر جامعه اندام وار رشد كرده بود، سري چنان مغرور را، تني چنين نحيف و مريض، متصور بود؟
اگر مكارم اخلاقي به شايستگيِ يك باور جاودانه، در اين سرزمين درك مي ‌شد و سپس جاري مي‌ گشت، نمي ‌بايست چنان جامع‌ الاطراف باشد كه چنين نادرستي‌ هايي رخ ندهد؟

نمونه‌اي ديگر:
اصرار بر اين باور كه الگوي مديريت كلان ما بايد در همه‌ جهان گسترده شود، مبناي انتخاب سياسيون مرتبط با خارج و ساماندهي سياست خارجي ما شد؛ سفرا، رايزنان و وابستگان ديگر ما در خارج از كشور، متناسب با قدرت‌شان در تحقق اين خواست و استقرار اين باور، منصوب شدند. حال آن‌ كه چنين باوري از دو سو با واقعيات تعارض داشت: نخست اين كه حكومت اسلامي هنوز خود الگويي امروزين، عملي و همه جانبه براي اجرا در دست نداشت تا بعد بتواند آن را به جهان تجويز كند. ديگر اين كه اجراي هر آرزوي بزرگي نيازمند به مجريان خبره و كارآزموده و محكم است به ويژه آن كه بخواهد در جهان پيچيده‌ امروز محقق شود كه چنين نبود.

اگر جامعه‌اي اندام وار شكل گرفته باشد، بايد پيش از طرح آرزوهاي بزرگ، ساز و كار كامل و محكمي براي تربيت مردان و زناني فراهم كند كه در عين باورمندي كامل خودشان به آن آرزوها، هوشمندي، قدرت، جذابيت، و مديريت لازم را براي اجراي آنها داشته و يا كسب كرده باشند، در غير اين صورت روزي چون اين روزها، دريغمند درخواهيم يافت كه حاصل آن آرزوها پس از سه دهه از يكسو ناكامي در گسترش آنها و با دريغ فراوانتر، تن دادن به آرزوهاي ديگران و نسخه آوردن از آنها براي ملت خويش است.

دريغا كه سرانجام ملتي توحيدي و سرزميني ديني، دشمني با اغلب كشورهاي همدين و تنها دوستي با چند كشور بي دين باشد!
منبع:پایگاه خبری الف

true
برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false