true
![](https://parsipress.ir/wp-content/themes/RabinStudio/images/none.png)
ملت ما صاحب اولین انقلاب های جهان است و انقلاب مشروطیتمان جز انقلاب های پیش آهنگ است. این جملات نخستین پاسخ بهزاد فراهانی به این سوال بود.
در ادامه می خوانید…
مدرنیته در زندگی ایرانی ها نابالغ متولد شده؟
-نه از نظر من اینطور نیست چون انقلاب مشروطیت علیه سئودالیسم قاجاری شکل گرفت و سر آغاز نظام سرمایه داری پس تغییراتی طبیعی را داشته ایم.
-در کشور ما فرهنگ ها و اقوام گوناگونی وجود دارد. از لحاظ فرهنگی برای همه کشور باید یک نسخه فرهنگی پیچید؟
چرا یک نسخه؟! ملیت ها متفاوتند پس فرهنگ این ملیت ها نیز با هم متفاوت است. شما نمی توانید سنت های ترکمن را با سنت ها اعراب خوزستان یکی بدانید و یا تفکرات بلوچ را با تفکرات مردمان آذربایجان مقایسه کنید. طیبعی است که نسخه های فرهنگی اینها گوناگون است.
-دورنمای سینمای ایران را چطور می بینید؟
مثل همه چیز دیگر ایران!
-استار در سینمای ایران به چه معناست؟
معنای بازیچه های سرمایه داران رشد نیافته و عقب مانده.
-اصلا در سینمای ما چنین معنایی می تواند وجود داشته باشد؟
ببینید سینما می تواند چنین معانی را یدک بکشد اما آن سینمایی که به عنوان صنعت هنری شناخته شده باشد و بعد به عنوان یک نیروی تجاری عمل بکند در کشور ما هیچ چیزی شبیه هیچ جای جهان نیست. ما گاه سنت های دیرینه ی دوره ی مشروطیت را داریم و گاه یک دفعه می رویم به سراغ مدرنیته ی آن چنانی طبیعه است که این دو با هم متناقض هستند به همین دلیل ما مخاطبین سینمایمان نیز متفاوت است من فکر نمی کنم در این کشور به اندازه ی افغان ها سینمای امروزمان مشتری داشته باشد. افغان هایی که در ایران هستند بیشترین مخاطبین سینمای ما هستند. به شهرستانها که بروید متوجه می شوید.
علتش چیست؟ علتش این است که امکانات ویدئو، ماهواره و تلویزیون های آنچنانی را ندارند پس طبیعتا اکتفا می کنند سینمایی که در دسترسشان است.
-چرا هنر را در کشور ما دستمزد معلوم می کند نه نوع بازی؟
البته این تعمیم یافته نیست و همه اینگونه به موضوع نگاه نمی کنند. علت این موضوع مسئولین سینمای ما هستند که به اعتقاد من رهبری سینما را به کج راهه کشانده اند در این سی سال اول اینکه خودی و بیگانه مطرح کردند ثانیا نوعی قوانینی را بر سینما حاکم کردند سوما شناسنامه های سیاه و سفید بوجود آوردند. در مجموع با کمال تاسف سینما را تبدیل کردند به ابزاری بسیار بسیار کوچک سیاسی و نتیجه اش همین چیزی شده که شما می بینید.
-چیزی که مدتی رواج پیدا کرد و برای مردم هم جذاب بود استفاده از هنر پیشه های خارجی در مجموعه ها و یا فیلمبرداری مجموعه هایی در خارج از کشور بود، به نظر شما این می تواند به پیشرفت سینما وتلویزیون ما کمک کند؟
به عقیده من این ها مسایلی جزیی است و معیار سنگینی برای تعیین پیشرفت یا پس رفت نیست. اینها پدیده هایست که برخی لاجرم مجبورند از آن استفاده کنند و می کنند ولی پارامتر بزرگی برای تغییر نیست و نمی شود زیاد به حساب آوردش.
مگر اینکه ما می توانستیم از این جماعت تمام توانایی و امکاناتی که با خود به همراه می آورند به سینما استفاده کنیم.ما آنها را هم می آوریم و در سنت های امروز حاکم بر سینما از انها استفاده می کنیم.
-الان سینمای ایران ما از لحاظ تولید و فروش چه روزهایی را دارد سپری می کند؟
اگر توجه کرده باشید فروش فیلم ها نشان دهنده ناکامی مخاطب در داشتن خطوط مختلف فکری و شیوه های گوناگون و ژانرهای مختلف سینمایی ما سینمای فرنگی را که در ایران نداریم و در واقع در مبارزه برابر حرکت نمی کنیم برای همین است که یک دفعه کلاه قرمزی یااخراجی های دهنمکی پرفروش ترین فیلم مان می شود. این به دلیل فقر تولید آزاد است، وقتی سانسور و ممیزی حاکم بر همه چیز جامعه هنری می شود این وضعیت ناگزیر می شود.
– قبول دارید به نوعی در جنگ فرکانس عقب مانده ایم و سریال های تلویزیونیمان مثل سابق پر بیننده نیست و تولیداتمان ضعیف شده؟
به هر حال هر پدیده ای عمر خودش را دارد. این پدیده چون زیر بنای نیرومندی نداشت عمر فراوانی نکرد ولی اگر نگاه کنید سینمای بسیاری از بزرگان جهان هر چه زمان جلوتر رفته عمیق تر شده و بیننده بیشتری پیدا کرده اما در اینجا اینطور نیست و طبیعی هم هست چون در اینجا هر چه ما جلوتر می رویم دخالت دولت در هنر افزون تر از خیلی چیزها می شود و این دخالت هنر را از واقعیت خودش دور می کند سلیقه و اعمال نفوذ محتوایی و فرم و… سینما را از روند و کاربرد های اصلی خودش خارج کرده سینما ابزار دو لبه ای است هرچقدر از یک سمتش کم بگذاری از سمت دیگر می بازی و هر چه از این سمت زیاده روی کنی از طرف دیگر می بازی.
-واین را هم قبول دارید که رنگ و لعابهایی که به کار ها داده می شود مخاطب را پای تلویزیون یا به سینما می کشاند نه موضوع و محتوا؟ و صداقت و محتوا کم شده؟
ما چیزی که در سینمایمان داریم مسایل ساده خانوادگی و خیلی پیشرفت کند ملودرام های کودکانه است که بیشتر برای مغزهای علیل ساخته می شود و برای مردمان هوشمندی مثل مردمان ایران کار مناسبی ساخته نمی شود. دو سه کار در سبک و سیاق مناسب ساخته شده که دیدیدمردم ما چه استقبالی از آن کردند. کار هزار دستان زنده یاد علی حاتمی کجا و این جماعت امروز کجا. فیلم امام علی (ع) و یا مجموعه های خیلی خوبی که در آن زمان ساخته شد
ولی الان طبیعی است که به علت کم دانی و عدم درایت و هوشمندی سینما و سیاست حاکم بر آن ما به همین سادگی عقب ماندیم.
ولی الان طبیعی است که به علت کم دانی و عدم درایت و هوشمندی سینما و سیاست حاکم بر آن ما به همین سادگی عقب ماندیم.
– چطور یک بازیگر در سینمای ایران می تواند ماندگار بماند؟
اگر هنرمند باشد ماندگار می ماند. شما نگاه کنید از سی و دو سال پیش تا امروز ما هنرمندان ماندگارمان چه کسانی هستند. ما فخری خوروش دیگر نداریم ما دیگر مثل خانم معتمد آریا که ساخته و پرداخته دیرین است نداریم. اگر هم کسی مثل ترانه علیدوستی به وجود می آید یا بانویی مثل گلشیفته بوجود می آید این ها زاده و دست آورد تئاتر هستند و حاکمیت اندیشه و تفکر هنری باعث شده که اینها رشد پیدا کنند وگرنه این همه نیرو به سینمای ما آمده هیچکدام نتوانسته اند یک اقبال ده ساله داشته باشند بلافاصله به حدیث کشیده شدند.
-بیشتر کسانی که استعداد و هنر بازیگری دارند علاقه ای به آن ندارند و بالعکس کسانی می آیند جذب این هنر می شوند جدیدا که استعدادی ندارند؟
اینکه ابزار به وجود آمدن رشد هنریابزاری نیست که امروزه مرسوم شده امروزه در بخش زنان چشم و ابروی آنچنانی را مرسوم کرده اند و در مورد مردان هم با کمال تاسف همینطور ایت. جوانانی که جلوی دوربین قرار می گیرند باید از زیبایی برخوردار باشند.
– چطور می توان کشف استعداد کرد؟
استعداد از نظر من زیاد اصل مهمی نیست. بلکه پرورش و بستر سازی رشد آن مهم است. ما اصلا بستر سازی رشد هنر نداریم ولی تا دلتان بخواهد بستر سازی دشمنی با هنر داریم. سرکوب هنر به نظر من خیلی امکان پذیر تر شده تا رشد هنر. وقتی هنرمند همه چیزش تحت نظر و سلطه بود از تفکر و اندیشه اش گرفته تا راه و روند و تولیدش دیگر خلاقیت ندارد و مجبور است تابع دستور آقایان باشد.
-برخی معتقدند فرزندانشان که علاقه زیادی به هنر دارند ابتدا بروند دکتر و مهندس شوند یا هر چیز مطرح دیگری و در کنار آن به طور آزاد به هنر بپردازند. این روند خوب است یا بهتر است از ابتدا به همان زمینه هنر بپردازد؟
نمیدانم قصه لیلی و مجنون را خوانده ای یا نه، در آنجا مجنون را هرکاری می کنی که یک ذره از دل بستگی اش به لیلی دست بکشد دل بسته تر می شود. اصلا آدم عاشق را که نمی شود از راهش باز داشت. کسی می خواهد دکتر شود برود دکتر شود با ما چکار دارد.اما اگر یک هنرمند هنرمند شد و علاقه به پزشکی ام داشت بعداز هنرمند شدن برودبه آن علاقه اش برسد. یک هنرمند برای هنرمند شدنش هیچ عشق دیگری را به آن نمی فروشد.
– درسته اما در خانواده های ایرانی نسخه ای عکس این پیچیده می شود.
برای اینکه آرزو های بزرگشان برباد رفته شده. شرایطشان به گونه ای بود که فکر می کنند این مدینه فاضله بسیار خرم است ولی از درونش بی خبرند.
-استاد من شنیده ام شما یک کتابخانه به وسعت 25هزار جلد دارید درسته؟
کمی بیشتر است و به 50-60 هزار جلد می رسد.
-چطور این مجموعه گرد آمده؟
اولا تمامش متعلق به من نیست بلکه کتابخانه خانوادگیست و متعلق به من، همسرم ، پسرم و دخترانم است. دوستان و رفیقانی که در کار نشر هستند مهربانی دارند به من و نسخه را هدیه می کنند. مثلا من کتابهای نشر قطره و فرهنگ معاصر را بیشتر از هر انتشاراتی دارم. این طبیعی است چون من زمانی کارگر آنها بودم و برایشان کارگری کردم و در زمانی در کنارشان بودم و هر کاری اشته اند برایشان انجام دادم لذا اینها دوستان عزیز من هستند. کتابخانه من به برکت وجود آنها پربار شده.
-مطالعه چقدر می تواند به روند زندگی انسانها کمک کند؟
همانقدر که به گلشیفته کمک کرد.
-پس خیلی مثبت است؟
اگر نباشد هیچ هنرمندی نمی تواند هنرمند شود. شما اگر ابواب اصول بازیگری را از هملت شکسپیر تا دستورات بزرگان کلاسیک یونان را نخوانید چگونه می توانید بازیگری را بیاموزید.آموزش بازیگری در گرو مطالعه این هاست.
-شما از ابتدا عاشق هنر بودید بگونه ای که تلاش فراوانی را برای رسیدن به مقصدتان کردید، چه چیز هنر شما را اینگونه مجذوب کرده بود؟
نزدیکی به مردم من با هنر به مردم نزدیک می شوم و این عشقم است. آرمان من در گرو این پدیده است. نزدیک شدن به این دریای درک و فهم و اندیشه را در خودم بیدارتر می بینم.
-از تحصیلاتتان در فرانسه برایمان می گویید و اینکه چطور شد برای ادامه تحصیل به آنجا رفتید؟
علت رفتنم از روی کنجکاوی بود می خواستم بدانم در آنجا چه می گذرد و انقلاب کبیر فرانسه بر آن کشور و مردمانش چه تاثیراتی گذاشته و اینکه چه چیزهایی را برگرفته از تئاتر حماسی ما. من خیلی چیزها در اروپا آموختم و خیلی کم آموختم. فرانسه مهد هنر و دموکراسی است و حاکمیت امپریالیستی آن را فراموش کنید هنری که در فرانسه نهفته است یک چشمه بسیار زلال و گواراست.
-پس اینکه می گویند هنر نزد ایرانیان است و بس؟
این شوخی هایی است که ما باخودمان می کنیم. ضمن اینکه من ستایش می کنم برخی از هنرمندان تاریخ میهنمان را یک بوند و اصلا مشابه نداشتند.
-پس چطور شد که به ایران برگشتید چرا در همانجا نماندید؟
این حرف را نزنید. عشق ما اینجاست. برگ هر درختی در اینجا قوم و خویش من است. ما در آنجا کاری نداشتیم و ارزانی صاحبانش.
ما در اینجا صاحب همه چیز هستیم و همه ارزش های والایمان مهربانی و عطوفت میهن پرستی همدلی اخلاق سنت شعر ترانه این ها همه اش در اینجاست. ما شعر جهان را با قدرتمان می توانیم به شوخی بگیریم ما صاحب شعر هستیم. اگر گفته اند هنر نزد ایرانیان است و بس به فردوسی گفته اند که هنرمندی است یگانه.
ما در اینجا صاحب همه چیز هستیم و همه ارزش های والایمان مهربانی و عطوفت میهن پرستی همدلی اخلاق سنت شعر ترانه این ها همه اش در اینجاست. ما شعر جهان را با قدرتمان می توانیم به شوخی بگیریم ما صاحب شعر هستیم. اگر گفته اند هنر نزد ایرانیان است و بس به فردوسی گفته اند که هنرمندی است یگانه.
-زندگی هنری شما از کجا و چگونه آغاز شد؟
من یک تعزیه خوان پنج ساله بودم. از آنجا فریبندگی چشمهای بینندگان را احساس کردم.
-حال وهوای جوانان امروز با دوران جوانی شما چه تفاوت هایی کرده؟
زمین تا آسمان. ما آرزومند یکبار تلفن زدن در تلفن عمومی بودیم امروز در سر کلاسهایم در دانشگاه در جیب بعضی از بچه ها سه تا موبایل آنچنانی است و همان باعث می شود که از کلاس بیرونشان کنم از بس که به گوشی هایشان مشغولند.
خیلی تفاوت وجود دارد. در ین چند ساله من دانشجویی داشتم که با وجود سن کم با بنز می آمد برای کلاسها.خانواده های امروز و دیروز چه تفاوتی کرده اند؟
ما در دوره ی شاهین سرکسیان از بنیان گذاران تئاتر ایران برای یک نقش کوچک نزدیک به سه چهار ماه داشتیم می گشتیم که یک خانواده دخترش را اجازه دهد که بیاید این تئاتر را بازی کند و نمی یافتیم. اما امروزه داوطلبانه هزاران نفر می آیند.
-می گویند ساکنین فراهان موسیقی دان بسیار قابلی هستند و خط خوشی دارند؟
بله تایید می کنم. برخی از آنها سیاست مدار، متفکر و اندیشه ورز و قالی بافان قدری هستند. فراهان پر است از نعمت های الهی گندم با برکت، انگور خوش گوار و … از ارزشمندی های این شهر است. ضمنا انسانهایی مانند دکتر حسابی، مصدق،قائم مقام فراهانی و امیرکبیر که بنیانگذار اندیشه در دوره مشروطیت بود از اهالی فراهان هستند. از مشاهیر هم مثل فروغ فرخزاد، پروین اعتصامی از این خطه بوده اند.
-شما فرزند خوانده ای به نام اردشیر رستمی دارید که تغریبا همه می شناسندش امکان دارد از چگونه پیوستن او به خانواده تان بپرسم؟
مسئله ایست بین خودمان فقط این را می توانم بگویم که وقتی او به خانواده ما پیوست خانواده ما از وجود و هنر او استفاده های بسیاری برد. چه در بخش موسیقی و شعر و چه در زمینه های دیگر هنری. این تنها ما نبودیم که به او بیاموزیم او بود که به ما چیزهای زیادی بیاموخت.
-در پایان یک بیت شعر ضمیمه می کنی؟
کمتر از ذره نهی، پست نشو، اوج بگیر، تا به جولانگه خورشید رسی رقص کنان (ناصر خسرو)
هدی جاویدی
true
true
https://parsipress.ir/?p=4315
true
true