true

تورج اتابکی بر این باور است که نقش مردم در تحولات ایران معاصر جای کار بیشتری دارد.
در تاریخ اجتماعی از زندگی و فعالیت جامعه میگوییم بدون اینکه نیاز باشد اقتصاد و سیاست را کاملا حذف کنیم. تنها مسئلهای که مهم است، ساختاربندی نکردن پژوهش بر اساس زنجیره نظریات یا رویدادهای سیاسی و اقتصادی است.
آینده نگر
تورج اتابکی امروزه یکی از چهرههای شناختهشده عرصه تحلیل تاریخی است. شاید این تحلیل تاریخی آنقدرها که در تحلیلهای طبقاتی یا روشهای جامعهشناسی کلاسیک، از اقتصاد استفاده میشود، سراغ این بعد از حیات اجتماعی نرود، اما پافشاری اتابکی بر ساخت سیاسی و اجتماعی یک کشور، او را در پیوندی تنگاتنگ با اقتصاد هم قرار دادهاست.
نگاهی به گفتوگوی او در سال ۱۳۸۲ با نشریه «کتاب ماه علوم اجتماعی» میتواند در تشریج دیدگاه تحلیلی او موثر باشد. اتابکی در آنجا تحلیلی را تعریف میکند با عنوان «تاریخ اجتماعی» و برای صورتبندی دقیقتر آن یک قید «نگاه از پایین» را هم به آن اضافه میکند. او این شکل از تحلیل تاریخ را در نسبتی با نگاهها و رویکردهای مختلف چنین تعریف میکند: «در تاریخنگاری، این اصطلاح عمدتا در سه حوزه نه لزوما جدای از یکدیگر تعریف شده است: نخست، تاریخ لایهها، گروهها و طبقات پایین جامعه، جنبشهای اجتماعی این گروهها و نقششان در فرایند تکوینی جامعه…؛ دوم، تاریخ فعالیت اجتماعی انسانهاست که بیشتر با رفتار اجتماعی و زندگی روزمره آنها متعین میشود. در این حوزه، فعالیت اجتماعی انسانها تنها محدود به فعالیت گروههای فرودست جامعه نمیشود. تاریخ اجتماعی در این حوزه، در عامترین تعریف، تاریخی است که در آن جایی برای سیاست نباشد؛ سوم، در این حوزه تاریخ اجتماعی بیشتر با تاریخ اقتصادی پیوند میخورد، اما تاریخ اقتصادی نیست… تاریخ اجتماعی مفهومی مجرد نیست. مورخ اجتماعی را گریزی از مطالعه بود و باشِ مردم یا تحول و تطور اندیشهشان نیست.»
تاریخنگاری اجتماعی عمرش حتی از باقی اشکال تاریخنگاری کوتاهتر است. در اروپا که تاریخنگاری سیاسی قدمت بیشتری دارد هم از چند قرن تجاوز نمیکند و تاریخ اجتماعی اولین بار توسط آلمانیها و در واکنش به اشغال موقت این کشور توسط ارتش ناپلئون پا گرفت. در خاورمیانه هم که تا قرن بیستم تاریخنگاری عمدتا از سه جریان روایت، مجلسنگاری و تاریخ دودمانها متشکل میشد و به معنای امروزی آن خبری از تاریخنگاری اجتماعی نبود.
برای روشنتر شدن تعریف تاریخ اجتماعی از دید اتابکی، باید نسبت آن با اقتصاد و سیاست و حتی فرهنگ را روشن کنیم. گرچه خود اتابکی اشاره کرده که ارائه تعریفی از این رویکرد، عملی ساده نیست، اما در وهله اول تاریخی از یک اجتماع را در نظر بگیرید که از آن سیاست حذف شده باشد، سپس از آن اقتصاد را هم حذف کنید. به احتمال زیاد آنچه باقی میماند در بهترین حالت یک قصه خواهد بود و این هم آن چیزی نیست که ما میخواهیم. پس روند را معکوس میکنیم و در تاریخ اجتماعی از زندگی و فعالیت جامعه میگوییم بدون اینکه نیاز باشد اقتصاد و سیاست را کاملا حذف کنیم. تنها مسئلهای که مهم است، ساختاربندی نکردن پژوهش بر اساس زنجیره نظریات یا رویدادهای سیاسی و اقتصادی است.
*کمالیسم در ترکیه
اتابکی در یکی از موارد تحلیلهای خود به سرنوشت ترکیه پس از فروپاشی عثمانی اشاره میکند. او در یادداشتی برای روزنامه شهروند در سال ۱۳۸۶ تحت عنوان «گذار از کمالیسم سنتی» به مختصات تاریخ معاصر ترکیه و وضعیت امروزی آن میپردازد که قطعا برای ما ایرانیها واجد اهمیت فراوان است.
عثمانی یک امپراتوری بزرگ و متکثر بود و این تکثر فرهنگی و قومی و مذهبی را با شکلی از رواداری و تسامح در دل خود جا میداد. پس از انقلاب ۱۹۲۴ در این کشور و تبدیل شدن «ترکیسم» به محور اصلی ترکیه، دیگر جایی برای تسامح و رواداری با باقی مذاهب و اقوام باقی نمانده بود و بنابر نظر اتابکی «برتری نژادی قوم ترک» به ستون فقرات فرهنگی این دولت نوپا بدل شده بود.
پس از مرگ آتاتورک و وقوع جنگ جهانی و ظهور دموکراسیهای چندحزبی در سطح جهان، کمکم آن ستون فقرات سفت و سخت ترکیه زیر سوال رفت و چیزی جدید جایش را گرفت. اتابکی در آن یادداشت به بقایا و پسماندهای آن شکل از تفکر پرداخته است.
در ابتدای کار که عثمانی و بالکان هردو در بحران به سر میبردند، پاسخهای متنوعی برای آینده ترکیه پدید میآمد که پاسخِ تکیهکننده بر «پانترکسیم» بر گزینههای اسلامگرا غلبه کرد. پانترکسیم چون در مبنای خود بافت مذهبی نداشت، به مرور زمان نظر افرادی را که معتقد به جدایی دین از سیاست بودند هم به خود جلب کرد. طرفداران این اندیشه نسل اول رهبران و نظریهپردازان ترکیه را تشکیل دادند.
اتابکی در تحلیل خود از مدرنیزاسیون آمرانه آتاتورک به نکته بسیار مهمی اشاره میکند و میگوید این مدرنیزاسیون، مانند کاری که رضاخان در ایران کرد یا اماناللهخان در افغانستان، پذیرش برتری الگوی غربی – به مرکزیت اروپا- نسبت به الگوی شرقی بود. این اقدام به اشکال مختلف حتی توسط حزب بلشویک در روسیه شوروی هم پیادهسازی شد و به نوعی تمام این اصلاحات مدرن حاوی یک «اروپامداری» بودند.
با پدید آمدن دموکراسی چند حزبی و آزادی فعالیتهای مذاهب مختلف و همچنین قدرت گرفتن جنبشها و اتحادیههای کارگری طی دهههای اخیر، ترکیه از آن «کمالیسم سنتی» فاصله گرفته و امروز ترکیه میدان مجادله نیروهایی بسیار متنوعتر از آن چیزی است که تصورش در افکار عمومی ایران وجود دارد.
تورج اتابکی
تورج اتابکی در سال ۱۳۲۸ در تهران به دنیا آمد. در رشته فیزیک محض از دانشگاه ملی ایران فارغالتحصیل شد و برای ادامه تحصیل در رشته تاریخ به انگلستان و دانشگاه لندن رفت. او نهایتا در سال ۱۹۹۱ موفق به اخذ دکتری از دانشگاه اوترخت هلند شد. عنوان پایاننامه او «قومیت و خودمختاری در آذربایجان ایران: دولت خودمختار آذربایجان ۱۹۴۶» بود. او هماکنون از پژوهشگران و استادان بلندمرتبه دانشگاههای آمستردام و لایدن هلند است.
منبع:سایت خبری اتاق تهران
true
true
https://parsipress.ir/?p=73722
true
true